من چه کارم؟پرستار؟بهیار؟مراقب؟خدمتکار؟کلفت؟آشپز؟...؟؟؟

 

 

خیلی وقته که هر بار جلوی تلویزیون میشینم و این سریالهای آبکی و بی محتوای

 ایرونی رو تماشا میکنم،(البته به ناچار و به اجبار)،وقتی صحنه ای رو میبینم که

 بیمارستان ، درمونگاه یا همچین جایی رو نشون میده،با خودم میگم الانه که یه

 متلکی،تیکه ای،جوکی،چیزی واسه ما پرستارا در بیارن و پاک آبروی مارو پیش بقیه

 ببرن.میدونین،مثل اینکه ایرانیا نمیتونن فیلمی بسازن که مریض توش

 نباشه،بیمارستان توش نباشه،پرستار و دکتر توش نباشه.حتما یه جایی، پای فیلم

 به بیمارستان کشیده میشه و درست همون جاست که کارگردان های محترم واسه

 کش  دادن فیلم یا هر دلیل دیگه ویا حتی گاها بی دلیل دوربینشونو به طرف ما

 نشونه میرن.ما،یعنی ما پرستارا.به آقایون و خانومای دکتر که کسی چیزی نمیتونه

 بگه.مریضا هم که تکلیفشون مشخصه.همیشه حق با اوناست.پس به کی گیر

 بدند؟آهان.میمونه پرستارا که دیوارشون از همه کوتاه تره.مثلا میتونن پرستارا رو بد

 اخلاق،تنبل،از زیر کار در رو،فضول،خاله زنک،با آرایش آنچنانی،خیلی گیج و پرت،…..یا

 با یه آمپول 100سی سی توی دستش که یا به مریض ها گیر میدن یا به

 همراهاشون،نشون بدند.تازه این جای خوبه ماجراست….

 

 

بعضیا یه جور دیگه به پرستارا لطف دارن.یادمه که نظام به درد نخورمون(نظام پرستاری)

 با صدا سیما در مورد اینکه از عنوان پرستاری درست و به جا استفاده بکنه صحبت

 هایی کردند و خبرشم با افتخار پخش شد که دیگه تو سریالها و فیلمهامون به مراقب

 های پیر زنا و پیر مردا و بچه ها عنوان پرستار نمیدند تا فرهنگ سازی بشه و مردم

 بتونن این دوتا شغل رو از هم تشخیص بدند.ولی داریم عکس اینو میبینیم.اونم تو

 سریالی که به قول خودشون هر شب میلیونها بیننده رو پای گیرنده هاشون

 میخکوب میکنه!!!حتما متوجه شدین منظورم کدوم سریاله…آره..همون سریالی که

 هر شب میشینی و نگاش میکنی…من خودم به عنوان بیننده فرضی،آخرش

 نفهمیدم تو این سریال به کی میگن پرستار.به اونی که تو بیمارستان کار میکنه و زیر

 اتیکتش نوشته کارشناس پرستاری یا به اونی که میره خونه مردم و ازشون مراقبت

 میکنه.مثل یه خدمتکار!!!خیلی جالبه  واقعا!!!تو این فیلم به هر دوتاشون میگن

 پرستار...

 

چند روز پیش به سفارش یه بنده خدایی یه فیلم سینمایی دیدم.ایرونیه.اسمش لیمو

 ترش بود.از اون فیلمای زرد مخصوص شبکه خانگی که کارگردانش جوات رضویان بود.

(خدایا…هرکی میاد تلویزیون یه چنتا ادا و اطوار از خودش در میاره،فرداش میره کار

 گردان میشه ..و اینم فیلمش…)

خلاصه فیلم در مورد یه پرستاره مرده که تو یه درمونگاه کار میکرده،ولی چون

 نخواسته گوشه یه آقارو سوراخ کنه(به نظرش غیر اخلاقی بوده اینکار)رئیسش که یه

 دکتره،با مشت و لقد میندازتش بیرون و طرف از کار بیکار میشه و دنبال کار میگرده…

 این قسمتش رو واسه دانلود گذاشتم.میتونین دانلود کنین و خودتون ببینین!!!

دانلود قسمتی از این فیلم...

 جدا از اینکه داره یه فرد بیکار و بی عرضه و آسمون جل رو داره توی فیلم به تصویر

 میکشه،توی چند جای این فیلم حسابی به پرستارا لطف میکنه.خداییش اگه بخوایم

 پرستاری رو با سایر لیسانس ها و حتی مهندسی ها مقایسه کنیم پرستاری

 هرچی باشه،حداقل مشکل شغلی نداره و لیسانساش بیکار نیستند.خودتون بهتر

 میدونید که یه پرستار کجاها میتونه کار کنه و چه کارایی میتونه بکنه و

 چه قابلیتهایی داره.تازه اگه طرف مرد باشه که همه کار میتونه بکنه ولی تو این فیلم

 این آقارو از همه جا بیرون میکنن تا به جای اصلیش برسونن که منظور و هدف

 فیلمه.کجا؟خونه مردم.واسه مراقبت.واسه خدمتکاری.جالب بود.وقتی رسید خونه

 پیر مرده(که خیلی مایه داره و خانوادش رفتن سفر) خودشو اینطوری معرفی میکنه…

سلام.من فلانی هستم.لیسانس پرستاری دارم.از فلان جا اومدم که از شما نگه

 داری کنم…...بهیارم….

باور کنین این عین جمله خودش بود.یعنی اینا فرق بین مراقب،بهیار و پرستار رو

 نمیدونن یا خودشونو زدن به نفهمی؟

یه جای دیگه دوستش به این آقاهه پیشنهاد میده که بره تو این شرکتا استخدام بشه

 که پرستار میفرستن خونه مایه دارا تا از پیرا و بچه هاشون مراقبت کنن.بعد به یارو

 هم بر میخوره میگه من با لیسانس پرستاری پاشم برم کلفتی مردمو

 بکنم؟دوستشم میگه کلفتی چیه؟؟؟ادمی که بهت میسپارن نگا کن ببین دارویی

 قرصی آمپولی چیزی داره بهش بده.اگه فشار خون داره دو ساعت یه  بار فشار

 خونشو بگیر….داری از مدرکت استفاده میکنی..بلاخره آین آقا پرستاره رو راضی

 میکنه.تا اینجاش درست ولی ما تو فیلم چی میبینیم؟آقاهه داره واسه پیر مرده

 صبحونه درست میکنه…میخواد واسش زن بگیره…یه صحنه هم از این کارایی که

 گفت نشون نمیده.جل الخالق!!!

  دانلود قسمتی دیگر از فیلم لیمو ترش

یا تویه صحنه دیگه که،میره شرکت میگه یه فرم بهم بدین.میگن واسه چه کاری؟میگه

مگه فرقی هم میکنه؟میگن آره.نظافت داخلی.نظافت خارجی.مراقبت از حیوانات

اهلی،وحشی،مراقبت از کودک…..واقعا که…

واقعا دست میرزا بیگی درد نکنه.دسته ضرغامی درد نکنه.دست همه درد نکنه.داریم

 نتیجه جلساتت رو میبینیم جناب میرزا بیگی.

من موندم چه طوراگه تویه فیلم به معلما،دکترا، روحانیا،وکیلا،وزیرا،سیاسیا و بعضیا

 کوچکترین اشاره ای بشه،چنان حالی از کارگردان و نویسنده میگیرن که یا کلا

 فیلمسازی رو میزارن کنار یا فیلمهای باب میل آقایون میسازن،چه طوره که در مورد

 پرستارا این طوری نیست و ما شدیم سوژه فیلم سازهای مختلف که هر طور که

 میخوان و به هر دلیل مارو نشونه برن؟اینکه تو ایران نمیتونی هر فیلمی بسازی به ما

 چه ربطی داره؟چرا هرکی موضوع کم میاره میاد سراغه ما؟چرا هرکی از راه میرسه

 یه چیزی بارمون میکنه و میره؟چرا دست از سر ما بر نمیدارن؟چرا انقدر به پرستار و

 پرستاری ظلم میشه؟پس کی این وسط باید جواب پس بده؟هان؟

حتما شما هم مثل من یاد این جمله افتادین نه؟

از ماست که بر ماست…

 

او خواهد آمد...

فرا رسیدن نیمه شعبان و ولادت با سعادت حضرت مهدی موعود،امام زمان (عج) را به همه دوستان

خودم و خوانندگان این وبلاگ و پرستارای عزیز و فداکار جامعه مون تبریک میگم.

 


اللهم عجل لوليك الفرج ...

دکتر علی شریعتی میگه:

تواناترین مترجم کسی است که سکوت دیگران را ترجمه کند.شاید سکوتی تلخ گویای دوست داشتنی

شیرین باشد.

با تو

با تو همه رنگ های این سرزمین مرا نوازش میکند

با تو آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند

با تو کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند

با تو زمین گهواره ای است که مرا در آغوش خود میخواباند

با تو ابر حریری است که بر قهواره من کشیده اند

و طناب گهواره ام را مادرم که در پس این کوه ها همسایه ی ماست در دست  خویش دارد

با تو دریا با من مهربانی میکند

با تو سپیده هر صبح بر گونه ام بوسه میزند

با تو نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه میزند

با تو من با بهار میرویم

با تو من در عطر یاس ها پخش میشوم

با تو من درشیره هر نبات میجوشم

با تو من در هر شکوفه میشکفم

با تو من در روح طبیعت پنهانم

با تو من در خلوت این صحرا،در غربت این سرزمین،در سکوت این آسمان،در تنهایی این بی کسی،غرق

فریاد و خروش و جمعیتم.

درختان برادران من اند و پرندگان خواهران من و گل ها کودکان من و اندام هر صخره مردی است از

خویشان من و نسیم قاصدان بشارت گوی من اند و بوی باران،بوی پونه،بوی خاک،بوی شاخه های

شسته و باران خورده و پاک...همه خوش ترین و شیرین ترین یادگارهای من اند.

با تو من بودن را،زندگی را،شوق را،عشق را،زیبایی و مهربانی پا ک خداوندی را می نوشم.

خداحافظ آلمان....بای بای !!!

  

سلام...سلام ،خدمت همه طرفداران تیم فوتبال آرژانتین،مارادونای بزرگ و مسی قهرمان.

بله...تعجب نکنید...دیشب بازی اسپانیا با آلمان بود.منم مثله همه طرفداران آرژانتین از باخت تیم آلمان

خوشحال شدم.آلمانی که با برد آرژانتین،دله جام رو شکست.آلمانی که درسته جوون بود،ولی بی تجربه

هم بود.شاید ژرمنها با هم هماهنگ بودن ،ولی جلوی اسپانیا با اون سبک بازی معروفشون کم آوردن.به

نظر من ژرمنها تو این بازی خیلی محافظه کارانه و با ترس ملموسی بازی کردند و همین هم علت باخت

این تیم جوون مقابل قهرمان اروپا شد.فوتبال که فقط استفاده از ضد حمله ها نیست.باید خطر کرد.باید از

لاک دفاعی خارج شد.باید حمله کرد و پیش رفت. مگه غیر از اینه که حمله بهترین دفاست؟؟؟؟ ولی

متاسفانه تیم آلمان اگرچه که تونست تیم هایی مثل آرژانتین و انگلیس رو شکست بده،ولی جلوی

قهرمان اروپا که یکپارچه حمله بود،کم آورد.اسپانیا برنده بی چون و چرای این بازی بود،چون هم توپ و

میدون رو در اختیار داشت و هم طبق آمار آخر بازی،تعداد پاس های سالم اسپانیا از تعداد کل پاسهای

ژرمن ها بیشتر بود.نا گفته نمونه که ضربه سر تمام کننده پویول افسانه ای هم با توجه به کوتاه بودن قد

وی و میون اون همه مدافع غول پیکر، ژرمن ها رو بیش از پیش تحقیر کرد.البته ژرمنی ها زیاد خودشون

رو ناراحت نکنن.خب فوتباله دیگه ...یه طرفش برده و یه طرفش باخت.

من مثل هشت پای معروف آلمانی پیش بینیم زیاد خوب نیست(لابد چون دوتا پا بیشتر ندارم)ولی به

نظرم اسپانیا با این سبک بازیش فاتح جام جهانی 2010 خواهد شد.

(به مطلب پایین هم یه نگاهی بندازین بد نیس)

 

در آمریکا پرستار جای پزشک مینشیند...در ایران پرستار جایی برای نشستن ندارد!!!

 

مثل اینکه توی طرح جدید نظام بهداشتی و درمانی آمریکا که پیشنهادشو  اوباما

داده ودر حال اجرا شدنه ،یه سری اتفاقا افتاده که بد نیس بدونین. تصمیم بر این

شده که مراقبت های اولیه رو گسترش بدن تا هم هزینه های درمانی غیر ضروری

کم بشه،هم بیخودی وقت پزشکای خیلی محترم آمریکا گرفته نشه.واسه همینم

پزشکای آمریکایی پشت سر رییس جمهورشون وایسادن و ازش حمایت کردن تا

اینکه ......

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

قهرمان دیروز...مربی قهرمان امروز!!!

 

آرژانتین همیشه قهرمان...

 

قهرمان کیست؟

 

ازبهشت رانده شده ای است،که عزم بازگشت به بهشت دارد.قهرمان آن انسان فرهیخته ای است که

قدم در راه تغییر وضعیت موجود می نهد .او به تمام سختی ها و ناکامی ها،نبرد ها و دیــو ها،فریبها و

رنجهایی که در پیش روی اوست آگاه است.اما ماندن در وضعیت فعلی را برای خود غیر ممکن میداند.

 او پا در سفری روحانی و درونی میگذارد.با همه مشکلات رو در رو و پنجه به پنجه درمی آوزید و نهایتا

سربلند و آزاده وارد  عالمی جدید می شود که خود او خالق آن است. دنیایی که در آن امنیت کامـــل

دارد.زیباست و دوست داشتنی.عاشق میشود.عاشق تمام هستی.سفری که آغازش در درون بود

و پایانش در بیرون.در آغوش گرم زندگی.

 

این سفر،سفر قهرمانی انسان است.

 

دوست داشتن!!!

 

دوست داشتن را هرکس بفهمد،خدا را به آسانیِ استشمام بوی گل میفهمد.اما کسی که فقط فهمیدن عقلی را میفهمد، خدا ،برایش مجهولی است دست نیافتنی.

 

(کارل)

                                                                                      

بدون عنوان!!!

توضیح :این تصویر یکی از دانشجویان پرستاری دانشکده خودمونه!(نه خیر!!!خودم نیستم!).تصویر کاملا گویا هست.پس احتیاج به توضیح اضافه نداره.ولی از دوستان خودم خواهشمندم حتما نظر خودشون رو در مورد این عکس ذکر کنند و یک عنوان کوتاه و مناسب برای این عکس انتخاب کنند!!!اضافه کنم که برای بهترین عنوان جایزه ای در نظر گرفته شده!!!پس عجله کنید که جایزه رو ازدست ندید!!!

و من متولد شدم!!!

 

دل نوشت:

بله...امروز روز تولد من بود.22سال پیش ،همچین روزی بود که من متولد شدم.منم مثله همه آدما با گریه به دنیا اومدم.راستش قصه ماله خیلی وقت پیشه!یادم نمیاد واسه چی داشتم گریه میکردم ولی اینو یادمه که من گریه میکردمو بقیه داشتن به گریه من میخندیدن!نمیدونم چرا؟شاید با مزه گریه میکردم.ولی همون موقع یه چیزی یاد گرفتم.درست همون دقایق اول زندگیم!یاد گرفتم هیچ وقت به گریه کسی نخندم.این اولین درس زندگیم بود!!!

فقط این نبود.تو این 22 سال عمری که خدا بهم داد،خیلی چیزا یاد گرفتم که دوست دارم چنتاشو واسه شما دوستای عزیزم بنویسم....

مثلا یاد گرفتم منم مثل آدما این دنیا عجیب باشم.آخه آدمای این دنیا واقعا عجیب اند.مثلا واسه مرده هاشون گریه میکنن،ناراحت میشن،افسوس میخورن و سیاه میپوشن،ولی زنده هاشونو فراموش کردن!..آره...آدمای این دنیا فراموشکارن.گاهی حتی خودشون رو هم فراموش میکنن.

آدمای این دنیا گاهی از واژه هایی استفاده میکنن که معنی اونارو نمیدونن.واژه هایی مثل دوست داشتن،کمک کردن،عشق ورزیدن،به یاد هم بودن،همدلی کردن و خیلی چیزای دیگه!!!

آدمای این دنیا حسودند وحسادت همدیگرو میکنن.نه فقط واسه همدیگه،حتی واسه خودشون هم ارزش قائل نیستن.

آدمای این دنیا وقتی پیش هم اند از هم فاصله میگیرن و وقتی اونقدر از هم دور شدن که دیگه بهم نمیرسن،تازه احساس دلتنگی میکنن.

آدمای این دنیا به وقتشون ارزش نمیدن و کلا قدر نشناسن!خوبی هارو زود فراموش میکنن و بدی هارو به زور از یاد میبرن.

آدمای این دنیا...آدمای این دنیا...چقدر دلم از آدمای این دنیا پره!!!

من یاد گرفتم تنها باشم و از کسی کمک نخوام.شاید توو شادی ها و خوشی ها خیلی ها کنارت باشن،ولی اگه خوب نگاه کنی،توو سختی ها کسی کنارت نیستو تنهای تنهایی!

من یاد گرفتم خود خواه باشم.تو این دور و زمون،اگه کسی به فکر خودش نباشه،کارش تمومه!آخه اینجا همه به فکر منافع خودشون هستن.کسی دلش واسه کسی نمیسوزه.اگه خودت قدمی واسه خودت بر نداری،مطمئن باش همون جایی که هستی میمونی،چون کسی واست قدمی بر نمیداره!

من یاد گرفتم از وقتی که راه افتادم،مواظب پاهام باشم.چون بهشون احتیاج دارم.باید رو پاهای خودم وایسم.کسی واسم تکیه گاه نمیشه.تکیه گاه من پاهای منن!

من یاد گرفتم...من یاد گرفتم...من خیلی چیزا یاد گرفتم...ولی اینارو آسون یاد نگرفتم.بعضی وقتا واسم خیلی گرون تموم شده...مهم نیست.شاید به یاد گرفتنش بی ارزه.

من با آدمای دیگه کاری ندارم،ولی واسه خودم،روز تولدم یکی از مهمترین روزهای زندگیم محسوب میشه.به  نظر من آدم میتونه از زندگی چیزای زیادی یاد بگیره.چیزایی که بتونه واسه تغییر کردن ازشون استفاده کنه!!!

بله...من امروز متولد شدم.ولی این تولد با تولد 22 سال پیش خیلی فرق میکنه.اون موقع چیزی بلد نبودم،ولی الان تجربه 22 سال زندگی رو دارم.زندگی که پستی و بلندی های زیادی واسم داشت.از خدا ممنونم که منو با این دنیا آشنا کرد.اگه به دنیا نیومده بودم،این همه چیز یاد نمیگرفتم.

آخ آخ آخ....داشت من هم یادم میرفت!!!....باید تولدم رو به خودم تبریک بگم!!!

تــــــــــــــــــــولـــــــــــــــــدم مبــــــــــــــــــــــارک

پرستار....روزت مبارک!!!

 

 

آن پیـام آور صــــبح   صـــــادق                در لبـــاس سپیـــد محـبــــت

دانــــــش و تجـــــربه یاورانش                ارمغانش امیـــــد و سلامـــت

در تکاپــــوی خدمــت به مردم                 مظهر عشـق وایثار وایـمـــان

با پـــــرستاری و مهـــــرورزی                 التیامیسـت بر رنــج انســــان

او به اعجاز دانــایی و مـــــهر                  دستهایی شــــفابـخـش دارد

در مســــیر درخشــان دانـش                 او حکیـــمانــه ره میــسپــارد

آن فرشته که بارحمت ولطـف                 ایســـتاده بـــه بالیــن بیـــمار

با دلــی روشن از نور یــــزدان                 وارث صبر زینــــب پــرســتـار

 

اطلاعیه

جشن بزرگ دانشجویی

به مناسبت گرامیداشت مقام پرستار و میلاد فرخنده حضرت زینب(س)

با حضور ریاست سازمان نظام پرستاری ،روسا و معاونین دانشکده های پرستاری تهران

به همراه اجرای گروه موسیقی ،تئاتر، مسابقه و مراسم قرعه کشی

زمان:چهارشنبه اول اردیبهشت ماه ،ساعت ۱۳.۳۰ تا ۱۷

مکان:میدان انقلاب،خیابان ۱۶ آذر،خیابان پور سینا،دانشکده پزشکی دانشگاه تهران،تالار ابن سینا

دیدار از سروه

 

با سلام خدمت دوستای عزیز،خواهشا برای نظراتتون،حتما آدرسی(ایمیل یا وبلاگ)

ازخودتون ذکر کنید.کامنتهایی که آدرس ندارند،خوانده نشده و جواب داده نمی

شوند.باتشکر.نرس کوچولو!

سفره های هفت سین

هفت سین پرستاری:

سرنگ ، سر سوزن ، سه راهی سوند معده

سوند فولی ،ست پانسمان ، سرم ، ساکشن

 

هفت سین دانشجویی:

سوتی دادن ، سر و صدا کردن ، سمج بودن ، سوژه بودن

سر کار گذاشتن ، سر به هوا بودن ، سه سوته عاشق شدن

 

و هفت سین دانشکده ما:

ساختمون داغون ، سلف سر پایی ، سایت تعطیل ، سماور آقا باقری

سوسک های کلاس(مهمون ناخونده کلاس ها) ، ساعت همیشه خواب سالن

و هزاران سوال بی جواب!!!!

 

 

عید نوروز بر همه شما دوستان عزیز مبارک!!!

خائنین به رشته مقدس پرستاری(قسمت دوم)

 

توضیح کوچولو برای دوستان عزیز :

چون نمیخواستم انسجام مطلب از بین بره،این پست یکم طولانی شد،امیدوارم حوصله کنید و به

بزرگواری خودتون ببخشید.

پیشنهاد میکنم اگر قسمت اول رو نخوندید اول اونو بخونید.چون ادامه قسمت اوله.

ممنون.شاد باشین!

بقیه در ادامه مطلب. . .

ادامه نوشته

حذف دفتر پرستاری

 

حبذا که آمده طرح هیئت امنایی

  

طـــــــرح دیگری برای نرس آزاری 

 

از یکی مفاد طرح را پرسیــــدم؟ 

                                                     

گفت پزشک حال میکند و ما بیگاری

 

گفتم این طرح را چه کسی آورد؟    

                                               

گفت پزشکان،برای پزشک سالاری

 

گفتم وزیر،قول اصلاح طرح،مگر نداد؟ 

                                          

گفت همه دروغ بوده است انگاری

 

پرسیدم آخرچه میشود نتیجه طرح؟    

                                               

جواب داد:هیچ،حــذف دفتر پرستاری

 

گفتم چه کنیم؟ماهمین یک شغل راداریم؟

                                          

گفت دولــــت وام میدهد، وام بیکاری

 

خائنین به رشته مقدس پرستاری(قسمت اول)

 

در این پست می خواهم شما را با گروه ها وافرادی آشنا کنم که علت اصلی

 

مشکلات و عقب ماندگی رشته مقدس پرستاری در ایران می باشند.من این افراد را

 

خائنین به پرستاری می نامم.این افراد در 4 گروه زیر تقسیم می شوند:

.

.

....بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اطلاعیه

 

سلام

به اطلاع دوستای عزیز خودم میرسونم که به خاطر تعطیلات عید نوروز،شاید نتونم به طور منظم آپ کنم ولی

همون طوری که خودتون میدونید من در هیچ شرایطی از نوشتن دست بر نمی دارم.پس سعی می کنم مطالب رو

آماده کنم تا در اولین فرصتی که گیرم میاد،آپ کنم.سعی میکنم این بی نظمی رو با ارائه مطالب جالب جبران

کنم.عیدتون سبز...شاد باشین!

 

نرس کوچولو

 

از دوستی به نام سروه

 

 

"با من سخن بگو"

 

 

 

با من سخن بگو!

حتی اگر خیال می کنی که من

معنای ژرف  غمی تلخ را

از واژه های غم انگیز تو نمی فهمم

با من سخن بگو!

که دلم تنگ همدلی ست،

از لحظه ای که هیچکس مرا نخواند،

از لحظه ای که هیچکس  به من نگفت

"با من سخن بگو"

با من سخن بگو!

حتی اگر خیال می کنی که من

هیچ از نگاه تو از حرف های نو نمی دانم

با من سخن بگو! با من سخن بگو!

با من که درد را

با من که حسرت و غم این زندگی سرد را

شاید نه از نگاه تو اما

به قدر روزنه ی کوچک دلم احساس کرده ام...

 

 

شعری زیبا از علی شریعتی عزیز

 

نیاز

 

 

وقتی که دیگر نبود ،

من به بودنش نیازمند شدم.

وقتی که دیگر رفت ،

من در انتظار آمدنش نشستم.

وقتی که دیگر نمی توانست

 

 مرا دوست بدارد ،

من او را دوست داشتم.

وقتی که او تمام کرد ،

من شروع کردم .

وقتی او تمام شد ،

من آغاز شدم .

و چه سخت است تنها متولد شدن!

مثل تنها زندگی کردن..!

مثل تنها مردن ..!

ارتباط مستقیم با ریاست محترم دانشگاه جناب دکتر رزاقی

با سلام خدمت دوستای هم دانشکده ای عزیز

ریاست محترم دانشگاه به همراه هیئت رئیسه محترم به زودی به دانشکده ما تشریف فرما

میشوند.میخواهیم برای آنکه اعتراض خودمان را از نحوه و سیستم مدیریتی دانشکده به

گوش ریاست دانشگاه برسانیم،پیامکی با متن زیر به شماره ۳۰۰۰۷۴۰۶ بفرستیم.این اقدام

نوعی نظر سنجی حساب میشود.امیدواریم شما دوستان عزیز مارا در این مورد تنها

نگذارید.اگر با ما هم صدا هستید یا علی.به امید حل شدن مشکلات دانشکده!

 

باسلام
جناب دکتر رزاقی
لطفا به وضع مدیریتی دانشکده پرستاری رسیدگی کنید

جلسه پرسش و پاسخ .......... پر! (متاسفم)

 

امروز،دوشنبه،3اسفند،جلسه ای تحت عنوان پرسش و پاسخ از طرف

 

معاونت فرهنگی دانشکده و با همکاری جمعی از نمایندگان دانشجویان

 

 برگذار شد که متاسفانه توسط ریاست دانشکده به حاشیه کشیده شد و به

 

 هم خورد!

 

 

 

 

این جلسه که به دلیل ممانعت ریاست دانشکده از تبلیغ این جلسه و نا

 

مناسب بودن زمان جلسه و همچنین سابقه ای که این سیستم مدریت در

 

 برگذاری این جلسات داشت با استقبال خوبی از طرف دانشجویان روبرو

 

 نشد!

 

 

 

 

ریاست دانشکده با بی شرمی تمام و با بکارگیری حرفای زشت و زننده

 

و نقش بازی کردن در یک خیمه شب بازی از قبل طراحی شده،دانشجویان

 

 منتقد،از جمله مجری جلسه را از جلسه اخراج کرد که این عمل باعث شد

 

 همه دانشجویان حاضر در جلسه،جلسه را ترک کنند!

 

 

 

 

این مدیر دیکتاتور صفت ،به جای گوش دادن و پاسخ دادن به سوالهایی که از

 

طرف دانشجویان مطرح می شد ، با جیغ کشیدن و داد زدن و توهین به

 

دانشجویان جلسه را به هم زد!

 

 

 

 

ریاست دانشکده با این حرکات و رفتارش نه تنها به دانشجویان بلکه به

 

 اساتید و مربیان حاضر در جلسه هم توهین کرد!

 

 

 

 

مدتی می شد که دانشجویان با ریاست دانشکده و نوع مدیریت ایشون

 

 مشکل داشتند و با برگذاری این  جلسات سعی در حل این مشکلات و

 

 همچنین مشکلات  صنفی دانشکده بودندکه با این عمل زشت ریاست

 

  دانشکده،همه امید ها به یاس تبدیل شد!

 

 

 

 

مطمئنا با این حرکت ریاست دانشکده ، دانشجویان فعال و تشکلهای

 

دانشکده بیکار نخواهند نشست وضمن محکوم کردن این حرکت زشت،

 

موضوع را با ریاست دانشگاه در میان خواهند گذاشت تا درباره تعویض

 

 ریاست دانشکده فکر ویژه ای بشود.

 

 

بمب گذاری در دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی!!!

 
ادامه نوشته

عید باستانی سپندارمذگان بر همه عشاق ایرانی مبارک!!!

 

ادامه نوشته

شعر زیبای اخوان در توصیف پرستار

 

پرستار

شب از شبهاي پاييزي ست


از آن همدرد و با من مهربان شبهاي شك آور


ملول وخسته دل گريان و طولاني


شبي كه در گمانم من كه آيا بر شبم گريد ، چنين همدرد


و يا بر بامدادم گريد ، از من نيز پنهاني


من اين مي گويم و دنباله دارد شب


خموش و مهربان با من


به كردار پرستاري سيه پوشیده پيشاپيش ،‌ دل بركنده از بيمار


نشسته در كنارم ، اشك بارد شب


من اينها گويم و دنباله دارد شب . . .

 

فضای مسموم!!!

 عکس ازwww.khabaronline.ir/news-12458.aspx

 

ادامه نوشته

آزمون شماره یک(طنز)

 

طراح سوالات:گروه وبلاگی دانشکده

*دانشجوی عزیز خواهشمندیم سوالات زیر را با دقت بخوانید و سپس جواب دهید!!!

(اصلا نگران نباشین،سوالها خیلی راحت هستند،این جوابها هستند که خیلی سخت هستند!)

 

سوالات در ادامه مطلب. . .

 

 

 

ادامه نوشته

از. . . . . . .علی. . . . .شریعتی

  

به من تکیه کن!

 

من تمام هستی ام را دامنی می کنم تا تو

 سرت را بر آن نهی!

 

تمام روحم را آغوشی میسازم تا تو در آن از 

 هراس بیاسایی!

 

تمام نیرویی را که در دوست داشتن دارم،دستی می کنم تا چهره و

 گیسویت  را نوازش کند!

 

تمام بودن خود را زانویی میکنم تا برآن به خواب روی!

 

خود را،تمام خود را به تو می سپارم تاهرچه بخوایی از آن بیاشامی،از آن

 برگیری،هر چه بخواهی از آن بسازی،هر گونه بخواهی باشم!

 

از این لحظه مرا داشته باش!                   علی شریعتی