و من متولد شدم!!!

 

دل نوشت:

بله...امروز روز تولد من بود.22سال پیش ،همچین روزی بود که من متولد شدم.منم مثله همه آدما با گریه به دنیا اومدم.راستش قصه ماله خیلی وقت پیشه!یادم نمیاد واسه چی داشتم گریه میکردم ولی اینو یادمه که من گریه میکردمو بقیه داشتن به گریه من میخندیدن!نمیدونم چرا؟شاید با مزه گریه میکردم.ولی همون موقع یه چیزی یاد گرفتم.درست همون دقایق اول زندگیم!یاد گرفتم هیچ وقت به گریه کسی نخندم.این اولین درس زندگیم بود!!!

فقط این نبود.تو این 22 سال عمری که خدا بهم داد،خیلی چیزا یاد گرفتم که دوست دارم چنتاشو واسه شما دوستای عزیزم بنویسم....

مثلا یاد گرفتم منم مثل آدما این دنیا عجیب باشم.آخه آدمای این دنیا واقعا عجیب اند.مثلا واسه مرده هاشون گریه میکنن،ناراحت میشن،افسوس میخورن و سیاه میپوشن،ولی زنده هاشونو فراموش کردن!..آره...آدمای این دنیا فراموشکارن.گاهی حتی خودشون رو هم فراموش میکنن.

آدمای این دنیا گاهی از واژه هایی استفاده میکنن که معنی اونارو نمیدونن.واژه هایی مثل دوست داشتن،کمک کردن،عشق ورزیدن،به یاد هم بودن،همدلی کردن و خیلی چیزای دیگه!!!

آدمای این دنیا حسودند وحسادت همدیگرو میکنن.نه فقط واسه همدیگه،حتی واسه خودشون هم ارزش قائل نیستن.

آدمای این دنیا وقتی پیش هم اند از هم فاصله میگیرن و وقتی اونقدر از هم دور شدن که دیگه بهم نمیرسن،تازه احساس دلتنگی میکنن.

آدمای این دنیا به وقتشون ارزش نمیدن و کلا قدر نشناسن!خوبی هارو زود فراموش میکنن و بدی هارو به زور از یاد میبرن.

آدمای این دنیا...آدمای این دنیا...چقدر دلم از آدمای این دنیا پره!!!

من یاد گرفتم تنها باشم و از کسی کمک نخوام.شاید توو شادی ها و خوشی ها خیلی ها کنارت باشن،ولی اگه خوب نگاه کنی،توو سختی ها کسی کنارت نیستو تنهای تنهایی!

من یاد گرفتم خود خواه باشم.تو این دور و زمون،اگه کسی به فکر خودش نباشه،کارش تمومه!آخه اینجا همه به فکر منافع خودشون هستن.کسی دلش واسه کسی نمیسوزه.اگه خودت قدمی واسه خودت بر نداری،مطمئن باش همون جایی که هستی میمونی،چون کسی واست قدمی بر نمیداره!

من یاد گرفتم از وقتی که راه افتادم،مواظب پاهام باشم.چون بهشون احتیاج دارم.باید رو پاهای خودم وایسم.کسی واسم تکیه گاه نمیشه.تکیه گاه من پاهای منن!

من یاد گرفتم...من یاد گرفتم...من خیلی چیزا یاد گرفتم...ولی اینارو آسون یاد نگرفتم.بعضی وقتا واسم خیلی گرون تموم شده...مهم نیست.شاید به یاد گرفتنش بی ارزه.

من با آدمای دیگه کاری ندارم،ولی واسه خودم،روز تولدم یکی از مهمترین روزهای زندگیم محسوب میشه.به  نظر من آدم میتونه از زندگی چیزای زیادی یاد بگیره.چیزایی که بتونه واسه تغییر کردن ازشون استفاده کنه!!!

بله...من امروز متولد شدم.ولی این تولد با تولد 22 سال پیش خیلی فرق میکنه.اون موقع چیزی بلد نبودم،ولی الان تجربه 22 سال زندگی رو دارم.زندگی که پستی و بلندی های زیادی واسم داشت.از خدا ممنونم که منو با این دنیا آشنا کرد.اگه به دنیا نیومده بودم،این همه چیز یاد نمیگرفتم.

آخ آخ آخ....داشت من هم یادم میرفت!!!....باید تولدم رو به خودم تبریک بگم!!!

تــــــــــــــــــــولـــــــــــــــــدم مبــــــــــــــــــــــارک

پرستار....روزت مبارک!!!

 

 

آن پیـام آور صــــبح   صـــــادق                در لبـــاس سپیـــد محـبــــت

دانــــــش و تجـــــربه یاورانش                ارمغانش امیـــــد و سلامـــت

در تکاپــــوی خدمــت به مردم                 مظهر عشـق وایثار وایـمـــان

با پـــــرستاری و مهـــــرورزی                 التیامیسـت بر رنــج انســــان

او به اعجاز دانــایی و مـــــهر                  دستهایی شــــفابـخـش دارد

در مســــیر درخشــان دانـش                 او حکیـــمانــه ره میــسپــارد

آن فرشته که بارحمت ولطـف                 ایســـتاده بـــه بالیــن بیـــمار

با دلــی روشن از نور یــــزدان                 وارث صبر زینــــب پــرســتـار

 

اطلاعیه

جشن بزرگ دانشجویی

به مناسبت گرامیداشت مقام پرستار و میلاد فرخنده حضرت زینب(س)

با حضور ریاست سازمان نظام پرستاری ،روسا و معاونین دانشکده های پرستاری تهران

به همراه اجرای گروه موسیقی ،تئاتر، مسابقه و مراسم قرعه کشی

زمان:چهارشنبه اول اردیبهشت ماه ،ساعت ۱۳.۳۰ تا ۱۷

مکان:میدان انقلاب،خیابان ۱۶ آذر،خیابان پور سینا،دانشکده پزشکی دانشگاه تهران،تالار ابن سینا

دیدار از سروه

 

با سلام خدمت دوستای عزیز،خواهشا برای نظراتتون،حتما آدرسی(ایمیل یا وبلاگ)

ازخودتون ذکر کنید.کامنتهایی که آدرس ندارند،خوانده نشده و جواب داده نمی

شوند.باتشکر.نرس کوچولو!

سفره های هفت سین

هفت سین پرستاری:

سرنگ ، سر سوزن ، سه راهی سوند معده

سوند فولی ،ست پانسمان ، سرم ، ساکشن

 

هفت سین دانشجویی:

سوتی دادن ، سر و صدا کردن ، سمج بودن ، سوژه بودن

سر کار گذاشتن ، سر به هوا بودن ، سه سوته عاشق شدن

 

و هفت سین دانشکده ما:

ساختمون داغون ، سلف سر پایی ، سایت تعطیل ، سماور آقا باقری

سوسک های کلاس(مهمون ناخونده کلاس ها) ، ساعت همیشه خواب سالن

و هزاران سوال بی جواب!!!!

 

 

عید نوروز بر همه شما دوستان عزیز مبارک!!!

خائنین به رشته مقدس پرستاری(قسمت دوم)

 

توضیح کوچولو برای دوستان عزیز :

چون نمیخواستم انسجام مطلب از بین بره،این پست یکم طولانی شد،امیدوارم حوصله کنید و به

بزرگواری خودتون ببخشید.

پیشنهاد میکنم اگر قسمت اول رو نخوندید اول اونو بخونید.چون ادامه قسمت اوله.

ممنون.شاد باشین!

بقیه در ادامه مطلب. . .

ادامه نوشته

حذف دفتر پرستاری

 

حبذا که آمده طرح هیئت امنایی

  

طـــــــرح دیگری برای نرس آزاری 

 

از یکی مفاد طرح را پرسیــــدم؟ 

                                                     

گفت پزشک حال میکند و ما بیگاری

 

گفتم این طرح را چه کسی آورد؟    

                                               

گفت پزشکان،برای پزشک سالاری

 

گفتم وزیر،قول اصلاح طرح،مگر نداد؟ 

                                          

گفت همه دروغ بوده است انگاری

 

پرسیدم آخرچه میشود نتیجه طرح؟    

                                               

جواب داد:هیچ،حــذف دفتر پرستاری

 

گفتم چه کنیم؟ماهمین یک شغل راداریم؟

                                          

گفت دولــــت وام میدهد، وام بیکاری

 

خائنین به رشته مقدس پرستاری(قسمت اول)

 

در این پست می خواهم شما را با گروه ها وافرادی آشنا کنم که علت اصلی

 

مشکلات و عقب ماندگی رشته مقدس پرستاری در ایران می باشند.من این افراد را

 

خائنین به پرستاری می نامم.این افراد در 4 گروه زیر تقسیم می شوند:

.

.

....بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اطلاعیه

 

سلام

به اطلاع دوستای عزیز خودم میرسونم که به خاطر تعطیلات عید نوروز،شاید نتونم به طور منظم آپ کنم ولی

همون طوری که خودتون میدونید من در هیچ شرایطی از نوشتن دست بر نمی دارم.پس سعی می کنم مطالب رو

آماده کنم تا در اولین فرصتی که گیرم میاد،آپ کنم.سعی میکنم این بی نظمی رو با ارائه مطالب جالب جبران

کنم.عیدتون سبز...شاد باشین!

 

نرس کوچولو